بحث موتور جستجوی ملی در روزهایی که اینترنت به خاطر اغتشاشات بنزینی قطع شده بود، بحث داغی بود؛ اما بعد از وصل شدن دوباره اینترنت بین الملل، تقریبا فراموش شد. در این باره در جاهای مختلف با دوستان بحث هایی کرده بودم که اینجا مدون شده تقدیم می کنم.


در دنیایی زندگی می کنیم که منطق سرمایه و سود بر آن حاکم است. هیچ کس در دنیا به خاطر ثواب برای دیگران موتور جستجو نمی سازد! گوگل، یاهو و دیگران هم از این قاعده مستثنی نیستند. ما تصور می کنیم که از خدمات این شرکت ها به طور رایگان استفاده می کنیم و پولی پرداخت نمی کنیم؛ اما در حقیقت، هنر طراحان این شرکت ها این بوده که بتوانند به طور غیرمستقیم از جیب من و شما پول برداشت کنند؛ بدون اینکه متوجه شویم!


داریم از مفهوم مدل کسب و کار[1]» صحبت می کنیم. یعنی اینکه ارزش مطلوب مشتری چگونه خلق می شود و چگونه به فروش می رسد و درآمد آن چگونه از جیب مشتری برداشت و به جیب صاحب کسب و کار می رسد. یک سایت فروش بیمه را تصور کنید! انواع بیمه ها را با تخفیف به شما می فروشد و در ازای این کار، هیچ صورتحسابی به شما نمی دهد و پولی هم از شما دریافت نمی کند؛ اما بخشی از بهای بیمه نامه را به عنوان حق احمه، از شرکت بیمه گر دریافت می کند. در حقیقت، این شما هستید که این حق احمه را پرداخت می کنید؛ اما هیچ یک از شما چنین تصوری ندارد که خرید بیمه از این سایت، مستم پرداخت هزینه است.


حالا به موتور جستجوی گوگل، جیمیل، یوتوب، اینستاگرام، تلگرام، توییتر و مانند اینها فکر کنید! تشخیص مدل کسب و کار این شرکت ها کار ساده ای نیست؛ اما با قطعیت می توان گفت که درآمدهای سرسام آور این شرکت ها، به طور کامل از جیب مصرف کنندگان خدمات آنها برداشت می شود؛ در حالی که همه خوشحال هستند که از این سرویس ها به طور رایگان(!) استفاده می کنند!


خوب؛ حالا ما با شرکت های بزرگی روبرو هستیم که به روش های پیچیده و نامحسوس، سالانه میلیاردها دلار از جیب مردم دنیا درآمد کسب می کنند و نه فقط فضای کسب و کار، بلکه ت، اقتصاد، امنیت، فرهنگ و آینده دنیا را تحت تأثیر قرار می دهند و به نوعی کنترل می کنند. چگونه یک موتور جستجوی نوپا می تواند در این فضای انحصاری و بازار اشباع شده، با محصولات و خدمات فوق العاده قدرتمند این غول ها رقابت کند؟ با چه مدل کسب و کاری؟ برای کدام مشتری؟ با چه ارزشی برای مشتری؟ با چه هزینه و درآمدی؟. پاسخ به این سوال ها سکوت است! با قواعد کسب و کار در دنیای سود و سرمایه و بازار آزاد، چنین چیزی امکان پذیر نیست؛ یا حداقل ما برای آن هیچ جوابی نداریم.


بنابراین، تا اینجای بحث به این نتیجه رسیدیم که وقتی از موتور جستجوی ملی صحبت می کنیم، در مورد پدیده ای حرف می زنیم که در فضای عادی کسب و کار، توجیه پذیر نیست. لذا اگر می خواهیم به هر دلیلی یک موتور جستجوی کارآمد ملی داشته باشیم، باید شرایطی را فراهم کنیم که یک کسب و کار، مبتنی بر یک موتور جستجوی ملی، با یک مدل ارزش افزا، قابل تعریف باشد. در این صورت، می توانیم توقع داشته باشیم که شاهد اتفاقات خوبی درباره موتور جستجوی ملی باشیم.


مسئول این کار، دولت است و دولت باید برای آن برنامه ریزی و هزینه های آن را پرداخت کند. دولت باید چنین فعالیتی را از نظر اقتصادی توجیه پذیر کند. در این صورت، بخش خصوصی خود به خود وارد این فضا خواهد شد و نتیجه خواهیم گرفت.


کاری که دولت تا امروز کرده، بدون این فضاسازی بوده و ایراد اصلی همینجاست. باید روی این متمرکز شد که دولت باید چه زمینه هایی را فراهم می کرد که بخش خصوصی، فعالیت روی موتور جستجوی ملی را یک کسب و کار سودآور» ببیند و بالطبع، وارد آن شود.


مسئله اصلی در بحث شبکه ملی اطلاعات و به تبع آن، موتور جستجوی ملی، زیرساخت[2] است. این زیرساخت باید بتواند پاسخگوی تمام نیاز داخل کشور -به خصوص در شرایط بحران- باشد و مسئول فراهم آوری آن، دولت است. دولت باید برای توسعه این زیرساخت، متناسب با نیاز کشور و با در نظر گرفتن مسائل امنیتی و شرایط بحرانی، برنامه ریزی و اقدام کند. پول نفت باید اینجا هزینه بشود؛ ارزشش را هم دارد. شاید غیر از زیرساخت، لازم باشد دولت زمینه های دیگری را هم فراهم کند؛ اما فعلا مهم ترین مسئله، همین زیرساخت است.


دولت باید حداقل آن بخشی از زیرساخت را که در مواقع بحران فعال می شود و به کار می آید را ایجاد کند و در اختیار جامعه قرار دهد. البته اگر بخواهیم با قواعد اقتصاد مقاومتی و رونق تولید داخلی و دولت الکترونیک و عصر دیجیتال حرف بزنیم، باید بگوییم دولت موظف است که خیلی بیشتر از این مقدار، زیرساخت آماده کند و مجانی یا با هزینه بسیار پایین، در اختیار جامعه قرار دهد.


دولت بعد از ایجاد این زیرساخت می تواند بخش خصوصی را دعوت به فعالیت کند. بخش خصوصی، شرکت های دانش بنیان، کسب و کارهای نوپا، مراکز علمی و پژوهشی و جامعه دانشگاهی، بدون دغدغه زیرساخت و هزینه های آن، در این فضا فعالیت می کنند. بر اساس قاعده رقابت، مجموعه های توانمند پیش می افتند و خود به خود رشد می کنند؛ چون ارزش افزوده ایجاد می کنند و هزینه های تحقیق و توسعه خود را تأمین می کنند. نیاز مردم هم برطرف می شود؛ امنیت و استقلال کشور هم افزایش پیدا می کند و آسیب پذیری کشور در شرایط بحرانی به حداقل می رسد.


ما استعدادهای بی نظیری در حوزه فناوری اطلاعات داریم. اگر این فضاسازی که درباره آن صحبت کردیم، اتفاق بیفتد، تحول عظیمی در کشور اتفاق می افتد. اینکه این تحول چگونه خواهد بود و چه دستاوردهایی خواهد داشت، خودش یک بحث مفصلی است که بماند. همه اینها مستم تغییر نوع نگاه دولت و نوع نگاه مطالبه کنندگان از دولت است. باید بدانیم مسئولیت دولت در این زمینه چیست و از دولت باید چه چیزی را مطالبه کنیم.


پایان


[1] Business Model

[2] زیرساخت، یعنی سرورها، مسیریاب ها، ذخیره سازها، شبکه و معماری آن، دسترسی ها و چیزهایی نظیر این که هر سرویس تحت وب نیاز دارد تا بتواند در دسترس مردم قرار بگیرد.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها